فانـوس313

به امیدی که تو فانوس شب من باشی، یابن الحســــــن...

فانـوس313

به امیدی که تو فانوس شب من باشی، یابن الحســــــن...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

چقدر مردانه،
بی بهانه... 
و به بهای خدا...
آسمانی ها، زمین گیر نمی شوند...

جهاد هم آسمانی بود...
مانند پدر،
پا به پای پدر،
جهاد تا آغوش پدر...
بسم رب شهید.

هنیئا لک...


+ شهید جهاد مغنیه، فرزند شهید عماد مغنیه معروف به حاج رضوان، در طی تجاوز رژیم منحوس صهیونیستی به سوریه، به درجه ی رفیع شهادت رسید.

یکشنبه گذشته خانواده شهید عماد مغنیه، نزدیک روضه الشهیدین جمع شده بودند و برای میلاد پیامبر جشن مختصری برپا شده بود. قرار بود هرکدام از نوه ها برنامه پیش روی سال آینده خود را برای همگان تعریف کند. هر یک چیزی گفت و نوبت به جهاد رسید.
جهاد فقط یک جمله گفت: « از برنامه هایم هفته آینده خواهم گفت.» 
همه اعتراض کردند که داری برنامه هفتگی خانواده را به هم می زنی.
و‌ جهاد جوان با خنده و شوخی اصرار داشت که هفته آینده از برنامه پیش رویش پرده برخواهد داشت.
هفته ی بعد، باز هم همه خانواده دور هم جمع شدند.
در کنار همه آنانی که آمده بودند تا شهادت جهاد جوان را تسلیت بگویند، جهاد از برنامه خود راز گشود!

فکر هم کند

بی هوا پرید ...

چند عکس و یک خبر ...

از او همین به ما رسید

چند عکس و یک خبر و نام کوچکش

نام کوچکش «جهاد» بود

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931029001391#sthash.TGKVApT0.dpuf

لحظه‌ای به بردنش

فکر هم کند

بی هوا پرید ...

چند عکس و یک خبر ...

از او همین به ما رسید

چند عکس و یک خبر و نام کوچکش

نام کوچکش «جهاد» بود

نام خانوادگی: شهید

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931029001391#sthash.TGKVApT0.dpuf

لحظه‌ای به بردنش

فکر هم کند

بی هوا پرید ...

چند عکس و یک خبر ...

از او همین به ما رسید

چند عکس و یک خبر و نام کوچکش

نام کوچکش «جهاد» بود

نام خانوادگی: شهید

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931029001391#sthash.TGKVApT0.dpuf

مادر...
کمتر غصه بخور.
کمتر به آن در خیره شو.
چشم هایت را، کمتر با آن اشک ها نوازش بده.
دستمال سفیدت از مروارید های چکیده از چشمانت مملوء شده است.
کافی است مادر...
کمتر ببار.
یک روز پسرت را خواهی دید.
نهایت نهایتش این است:
یک روز میبینی در انتظارت ایستاده است.
جلوی در بهشت...
آری، یک روز چشم به راهی تو هم به پایان میرسد.

که همه تویی و ما هیچ...

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین پست این وبلاگ، هدیه به حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سربازان حضرت در دوران هشت سال دفاع مقدس که آرزویشان گمنامی بود؛ شهدای گمنام و مادرشون حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها.

shahid gomnam-شهید گمنام

وقتی امیدی به بازگشت از خط مقدم نداشت،
فوری پلاکش رو از گردنش در میاورد و پرت میکرد عقب...
میخواست گمنام بمونه. میخواست مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها باشه.


اما امروز،
امروز ما تو کوچه پس کوچه های شهرمون فقط دنبال این هستیم که اسممون گم نشه.

گمنامی هم لیاقت میخواهد...

عکس: معراج شهدای اهواز -فروردین93

تمام مطالب این وبلاگ،هدیه ای است ناچیز به محضر آقا صاحب الزمان ارواحنا فداه.. التماس دعای فرج